پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۲

برای فرهنگ‌سازی اهدای عضو باید از مدارس شروع کنیم و کودکان با مفهوم مرگ مغزی آشنا شوند.

ضرورت فرهنگ‌سازی درباره پیوند اعضا

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری،  هر دو ساعت، یک چشم‌انتظار پیوند، برای همیشه چشم از دنیا می‌بندد. این، داستان غم‌انگیز کسانی‌ است که می‌توانستند زنده بمانند، اگر فقط یک خانواده در اوج سوگ، تصمیمی به بزرگی زندگی می‌گرفت. شاید خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند که مرگ مغزی یعنی پایان قطعی زندگی‌  و این درست همان نقطه چالش تصمیم‌گیری برای اهدای اعضای قابل پیوند عزیزانشان است که می‌تواند همزمان جان 8بیمار نیازمند پیوند را نجات دهد.

ایران امروز با رشد قابل توجهی در شاخص اهدای عضو نسبت به 2 دهه قبل مواجه است اما مشکل اینجاست که از یک جمعیت تقریبا 50تا 60میلیون نفری رده سنی جوان تا میانسال تنها 8میلیون نفر کارت اهدای عضو دارند و این عدد کمی است. شاید همین مسئله هم باعث شده که دوسوم مرگ‌های مغزی در کشور منجر به رضایت برای اهدای عضو نشود و ارگان‌های ارزشمند قابل پیوند به زیر خاک منتقل شوند. اهمیت فرهنگ‌سازی در این حوزه حالا بیش از گذشته احساس می‌شود .



مرگ مغزی را چه کسانی تأیید می‌کنند؟


مرگ مغزی، یعنی مرگ قطعی و امکان بازگشت وجود ندارد. چند گروه پزشکی که از سوی وزارت بهداشت حکم دارند، این مرگ را تأیید می‌کنند، شامل متخصصان داخلی اعضا، جراحی اعضا، بیهوشی و همچنین یک پزشک از پزشکی قانونی که بر انجام صحیح فرایند مرگ مغزی نظارت دارند. اگر در جامعه افراد به آن سطح از آگاهی برسند که مرگ مغزی برابر با مرگ قطعی است، بی‌شک تصمیم‌گیری در این زمینه برای خانواده راحت‌تر خواهد بود.



بزرگ‌ترین باور غلط درباره اهدای عضو


اکثر کسانی که دچار مرگ مغزی می‌شوند، جوان هستند و خانواده رفتن آنها را باور ندارد. باورپذیری اینکه عزیزشان دیگر برنمی‌گردد سخت و همین مسئله باعث می‌شود که نرخ رضایت‌پذیری کاهش پیدا کند.



بیشترین نیاز برای پیوند در ایران


مثل همه کشورهای دنیا، بیشترین تعداد پیوندی که انجام می‌شود، کلیه است. با افزایش فشار خون و دیابت، نارسایی کلیه بیشتر می‌شود و هر سال 6درصد به بیماران دچار نارسایی کلیه در کشور افزوده می‌شود. بعد از آن کبد، ریه، قلب، پانکراس و روده در رتبه‌های بعدی قرار دارند.



هر 2 ساعت یک مرگ


هر دو ساعت یک‌بار، یک فرد نیازمند به پیوند عضو جانش را از دست می‌دهد و این فقط درباره ارگان‌های حیاتی مثل قلب نیست، بلکه درباره فرد نیازمند کلیه که‌ دچار عوارض دیالیز مزمن شده باشد هم آسیب به قلب خواهد داشت و ممکن است به‌دلیل نارسایی قلبی جانش را از دست بدهد. اما اگر پیوند به‌موقع انجام شود، این نارسایی هم قابل درمان است.



اقدامی که شاخص رضایت را افزایش داد


در سطح دانشگاه علوم پزشکی تهران، یکی از بهترین اقدامات این بود که پرسنل درمانی را در این مقوله آموزش دادیم که واقعیت را درباره مرگ مغزی به خانواده‌ها بگویند و براساس موقعیت جملاتی را به‌کار نبرند که در تصمیم خانواده‌ها خللی ایجاد کند. این مداخله بسیار کوچک طی 2سال شاخص اهدای عضو را به‌شدت افزایش داد. این عدد از 11در سال 1401به 14رسید و اکنون هم این شاخص به 19رسیده است.



سخت‌ترین کار


یکی از سخت‌ترین کارها در اهدای عضو، رضایت‌گیری از خانواده‌هاست و بسیاری از همکاران ما حتی در روند رضایت‌گیری کتک هم خورده‌اند. خانواده‌ها بسیار عاجز هستند و زمانی که با چنین مسئله‌ای مواجه می‌شوند، ممکن است واکنش تندی داشته باشند.



نقش رسانه در فرهنگ‌سازی اهدای عضو


تولید محتوا در این حوزه نیازمند گرفتن اطلاعات درست از فرد مناسب است. ما به‌عنوان مثال با فیلم‌های سینمایی مواجه هستیم که نشان می‌دهد فرد شاغل در بوفه بیمارستان، قلب جابه‌جا یا گیرنده این عضو را مشخص می‌کند. خانواده‌های اهداکننده اگر چنین محتوایی را مشاهده کنند، می‌توانند تصور کنند که ممکن است قلب اهدایی آنها درگیر چنین فرایندی شده باشد. درحالی‌که ما اصلا چنین چیزی نداریم. اول اینکه اهدا و پیوند در کشور ما فقط در بیمارستان‌های دولتی و به شکل کاملا رایگان انجام می‌شود. چندین سریال هم مشابه چنین مواردی ساخته شد که آمار اهدای عضو را طی یک بازه زمانی مشخص پایین آورد.



زندگی پس از زندگی، درباره کما بود نه مرگ مغزی!


یکی از مسائل مهم این است که ما در چه زمانی با فرد مرگ مغزی مواجهیم و چه زمانی فرد در کما به سر می‌برد. اگر فرد سطح هوشیاری 3داشته باشد، ما به هیچ عنوان روی او برچسب مرگ مغزی نمی‌گذاریم. بلکه با آزمایش‌های دقیق ثابت می‌کنیم که او در کماست. ممکن است این افراد در برنامه‌ای هم که با عنوان زندگی پس از زندگی منتشر شد و این تصور را ایجاد می‌کرد که افراد دچار مرگ مغزی به زندگی برگشته‌اند، به اشتباه تشخیص مرگ مغزی شده باشند و در حقیقت در کما بوده‌اند. فرد در کما ممکن است بهبود پیدا کند و ممکن است به سمت مرگ مغزی برود یا زندگی نباتی برای او رخ دهد.



پشیمانی خانواده‌ها


اکثر خانواده‌هایی که به اهدای عضو رضایت نمی‌دهند، در ادامه دچار پشیمانی می‌شوند، چون عزیزشان دیگر برنمی‌گردد و درنهایت فوت می‌شود. آنها درنهایت به ما می‌گویند ای‌کاش بیشتر اصرار می‌کردید. درباره ارگان‌ها بعد از فوت فرد دیگر اقدامی نمی‌توان انجام داد، اما نسوج شامل پوست، قرنیه، استخوان و تاندون تا 48ساعت بعد از فوت هم قابل برداشت هستند، البته به شرطی که خانواده رضایت دهد.



یک خاطره عجیب


برای فرهنگ‌سازی اهدای عضو باید از مدارس شروع کنیم و کودکان با مفهوم مرگ مغزی آشنا شوند. یک خاطره بسیار عجیب از یک خانواده اهداکننده اینکه فرزند آنها با دیدن برخی برنامه‌ها به این مقوله آگاه شده و اعلام کرده بود که اگر دچار مرگ مغزی شد، اعضای او را اهدا کنند. این کودک بعد از چندماه دچار حادثه شد و این خانواده با سوگ شدیدی که داشتند، به سرعت رضایت دادند و گفتند خواست فرزندشان همین بوده‌است.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha